سردارتنهای فوتبال کاشمر
دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۳۳ ب.ظ
نگاهی متفاوت به احمد آریانپور در وبلاگ فوتبال کاشمر به پاس زحمات ایشان در کسوت دبیر هیات فوتبال کاشمر.
شش یا هفت ساله بودم که، جواد تقوی (پسرخاله) مرا به کلوپی برد که بعد ها فهمیدم کلوپ تنیس و فوتبال دستی آریانپوربود." کلوپی واقع درخیابان هفدهم شهریور" تقوی برایم یک دست لباس سفید مشکی سه خط و یک جفت استوک بچگانه خرید و عصر آن روز با او راهی میدون بالا شدیم. هنگامی که با دو سه هم سن سال خود، در پشت دروازه ها با توپ بازی می کردم، تمام توجه ام معطوف به جوانی ترکه ای و قد بلند، شده بود که در تمام مستطیل سبز جولان می داد. بعد ها در نوجوانی و جوانی بیشتر با او آشنا شدم و هر گاه به فوتبال کاشمر فکر می کردم، نام احمد آریانپور در ذهنم تداعی می شد. احمد آنقدر چشم نواز بازی می کرد که مورد توجه آبی پوشان پایتخت نیز قرار گرفته بود. دفاع جلوی تکنیکی و گل زن اواخر دهه پنجاه و دهه شصت کاشمرکه به خاطر علاقه ی وافر به شهرش و به تقاضای مربی وقت خود قید رفتن به استقلال تهران زد، سرنوشتش را به گونه ای دیگر رقم زده است. ازعاشقانه های او و فوتبال، همین بس که با موتور معروف خود، (تریل) مسافت کوهسرخ (محل کار) تا کاشمر را طی می کرد تا از فوتبال غافل نماند. مرحوم پدرش با فوتبال مخالف بود. احمد که تاب نشستن در خانه را نداشت از کلاه فرنگی ( بادگیر) خانه بیرون می آمد و برای فوتبال بازی کردن به میدان های خاکی می رفت. آریانپور که ازهمان جوانی علاقمند به باشگاه داری و مدیریت فوتبال بود، با دوستانی چون حسین و عباس کرمانیان باشگاه محراب را تاسیس کرد. در آن سال ها، احمد با یاران خود بازی های چشم نوازی را به رخ تماشاگران می کشیدند. چند سال بعد علاقه وی به استقلال و آشنایی او با دوستانی که در علاقه اش به این رنگ تاثیر گذار بود، باعث شد تا باشگاه استقلال کاشمر را تاسیس کند، همان باشگاهی که ستارگان نسل سوم فوتبال کاشمر را در خود پروانده و فوتبال شهر را زنده نگه داشته است. احمد را نباید به فوتبال منحصر کرد. راه اندازی تیم بسکتبال و دست و پنجه نرم کردن با غول های آن روز بسکتبال کاشمر به اتفاق امیر آریانپور؛ محمد هزاره و علیرضا خنده رو، کاری بود که فقط از آریانپور ساخته است. او حتی به ورزشی چون والیبال نیز علاقمند بود و با استقلال کاشمر در مسابقات ماه مبارک رمضان هنرنمایی می کرد.
آریانپور آنگاه که دچار مصدومیت های ناخواسته می گردید، از فوتبال دور نشد. آسیب دیدگی در مسابقه با تربت حیدریه از ناحیه ساق و نیز بازی با دنده شکسته در برابر ابومسلم نشان از تعصب، علاقه وافر و غیرتِ مرد فراموش نشدنی فوتبال کاشمر دارد.
احمد هرچند درپست دفاع بازی می کرد اما گلزنی توانا بود. پروازهای بی نظیر او زبانزد عام و خاص بوده و گل دقایق پایانی وی باضربه سر، به تیم نساجی قائمشهر دراستادیوم سرشار از جمعیت آزادی هیچگاه از یاد فوتبالدوستان نرفته است.
آریانپور زندگی خود را وقف فوتبالی کرد که، با او نامرادیهای فراوان داشت. از کارهای ارزشمند وی می توان به ثبت باشگاه استقلال کاشمر که بعد از استقلال تهران واستقلال اهواز، سومین باشگاه استقلالِ شناسنامه دار ایران است، اشاره کرد. احمد با فوتبال زندگی کرده و می کند. "آنجا که لباس های تیمش را شخصا شسته و آنگاه که از خرج زندگی و فرزندانش، هزینه های باشگاه و تیم را پرداخت می کند." یادآوری آن روزی که علیرغم کسالت همسرش، مسایل ریز و درشت بازیکنانش را پیگیری می کند، نشانگر اسطوره ای است که در تمام لحظات عمرش، مظلومانه زندگی کرده، و کمتر به حق خود رسیده است.
از خصوصیات بارزاو؛ بها دادن به جوانان؛ رهبری و مهره چینی بسیار عالی و روانشناسی بی نظیر او در ورزش می باشد. آریانپور بارها در تیم منتخب استان به بازی پرداخته و حتی سابقه پوشیدن پیراهن سعد آباد و چند تیم دیگر باشگاهی ایران را در کارنامه دارد.
سابقه مدیریت آریانپور از همان دورانی آغاز می شود که تیم محراب و استقلال را پایه گذاری کرده است. او در سال های حضور خود در هیات فوتبال، ایده های فراوانی برای پیشرفت فوتبال و فوتسال داشته است. هرچند گاهی از سوی دوستان خود با مهری روبرو شده و او را در بدترین زمان ممکن تنها گذاشته اند. اما او سعی کرده است با استفاده از جوانان و با اتکا به خرد جمعی، از همه پتانسیل فوتبال شهر در مدیریتش استفاده کند. ظاهر آرام احمد، نشانی از درون پر تلاطم وی نداشته و صبری به پنهای اقیانوس آرام دارد. مردی که با باخت بیگانه بوده و هرگز تسلیم بدخواهی های روزگار نشده است.
امیر آریانپور او را، مظلوم ترین فوتبالیست کاشمر می داند. رضا غفاری می گوید او زندگی اش را وقف فوتبال کرده و رضا انوری معتقد است؛ آریانپور با شکست بیگانه است. رضا رضوانی در باره او می گوید؛ او همه چیزش را صرف دو نسل فوتبال کاشمر کرده است. مهدی یوسف از آریانپور نقل قول می کند؛ وقتی در خانه حریف بازی می کنید و مسابقه را می برید ، شبیه به اینست که دارای دو فرزند سالم هستید . وقتی در خانه، مسابقه را می برید مثل اینست که دو فرزند پسر و دختر سالم دارید. هنگامی در خانه می بازید ، شبیه به اینست که دوفرزند خود را از دست داده اید وآنگاه که در خانه حریف می بازید درست مانند مرگ تنها فرزندتان است. واگر در خانه حریف مساوی کنید مثل اینست که دارای یک فرزند سالم هستید و باید خدا را شکر کنید و وقتی در خانه خودتان مساوی کنید مانند اینست که یک فرزند معیوب دارید. و باید او را مداوا کنید.
آری؛ سردار تنهای فوتبال کاشمر که هادی پارسا، او را ستون انکار ناپذیر فوتبال کاشمر می داند، استخوان خورد کرده عرصه ای است که، پا گذاشتن در آن، دل شیر و توانی فوق العاده می خواهد. اسطوره فوتبال کاشمر که سکاندار بی ادعای فوتبال شهر می باشد، به گفته خود؛ برای پیشرفت فوتبال این دیار از خود مایه گذاشته و برای رسیدن به مقصود تمام اهالی فوتبال و فوتسال شهر را به یاری طلبیده و دست اخلاص خود را بسوی تدبیر یاران، دراز کرده و آروزی سربلندی سرزمین خود را دارد.
۹۹/۰۱/۰۴
هر موقع اسمی از احمد آقا میبینم یا میشنوم به یاد دلسوزی و سختکوشی برای پیشرفتورزش کاشمر مخصوصا فوتبال میفتم . افتخار میکنم که مدتی شاگرد احمدآقا بودم در مستطیل سبز. زنده باشی احمد آقا