فوتبال پاک به قلم رامین کاووسی( قسمت پنجم)
نگاهی متفاوت به ورود مدیرانی که تحصیلات ورزشی و سابقه ورزشی ندارند ولی کلمه مدیریت در ورزش را واقعا معنا کرده اند و از خیلی خاک خورده های این رشته بهتر مدیریت را آموخته اند:
بودند و هستند مدیران ورزشی و سابقه داری که چه تصمیمات و قرار داد های ترکمن چایی بستن و هستن مدیران غیر ورزشی که چه مدیریت ها کرده اند.
به نظر من به عنوان یک تحصیل کرده ورزشی:
مدیرت در تمامی نهاد ها و رشته ها به درون انسان و انسانیت وی بستگی دارد. وقتی فردی که از جنس ورزش نیست به آن ورود پیدا می کند ولی نیتش خیر است و دارای جایگاه اجتماعی بالا و روابط زیادی هست، چرا مشاوران ورزشی خوبی در کنارش نباشند تا با هم فکری با وی گام های موثری برای ورزش بردارند؟! آیا نمی شود از جایگاه آن ها و امکاناتشان استفاده درست در راستای پیشرفت ورزش کرد؟!
وقتی فردی غیر ورزشی و بدون سابقه ورزشی در مدیریت ورزشی ورود پیدا می کند و مشاوران و معاونانی ورزشی انتخاب می کند و همیشه در تمامی امور با آنها مشورت می کند و خود رای کارشناسی نمی دهد نشان از قدرت بالای وی دارد.
درد آنجاست که بزرگوارانی فقط برای تبلیغات و اسم در کردن ورود پیدا میکنند که اینجا باید یادی کنیم از ناصر خان حجاری که وقتی برای ریاست جمهوری کاندید شد و رد صلاحیت گردید به دلیل سابقه نداشتن در سیاست آگفت؛ ورود سیاسی ها به ورزش هم ممنوع باید باشد.
یاد کنیم از دکتر فتح الله زاده که دکترای اقتصاد دارد ولی به معنای کلمه مدیریت کردن را بلد است. او در زمان حضورش در استقلال چه ترنسفور ها و چه نتایجی که بدست نیاورد.
یا سردار رویانیان در پرسپولیس چه منابع مالی و پرداخت های بدهی ها و خدماتی نداشت. چون در کنارش چهره هایی مثل دایی و ....
بودند که مشاور امور ورزشی باشند.
پس ورود سیاسی های سواستفاده گر در ورزش،ممنوع
ومن الله توفیق