زندگینامه سر الکس فرگوسن (قسمت اول)
خاطرت خواندنی سر الکس فرگوسن، مربی نامدار فوتبال جهان، در کتابی به نام زندگینامه من منتشر شده است. داستان جذابی که برای مربیان و سرپرستان تیم ها، آموزش زندگی حرفه ای بوده و سرشار از تجربیاتی است که تکرار نشدنی است.
سر الکس فرگوسن سر الکس فرگوسن در سال 1491 در گووان اسکاتلند به دنیا آمد. او در دوران بازیگری یک مهاجم گلزن بود و در نهایت توانست به باشگاهی بپیوندد که از کودکی طرفدارش بود: گالسکو رنجرز. رقم انتقال او هم در آن دوران رکوردشکن بود: 56 هزار پوند. او از سال 1499 وارد دنیای مربیگری شد. فرگوسن بعد از کسب تجربه در تیم هایی چون ایست استرلینگ شایر و سنت میرن، به باشگاه ابردین اسکاتلند پیوست و موفق شد در جام برندگان جام فصل 1491- 1491 به قهرمانی برسد. او در سال 1495 سکان هدایت منچستریونایتد را به دست گرفت و 19 جام برای آنها به ارمغان آورد. مهم ترین این افتخارات قهرمانی در جام جهانی باشگاه ها، دو عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، 11 قهرمانی در لیگ برتر انگلیس و 6 قهرمانی در جام حذفی انگلستان است. او در کل 94 جام برای منچستری ها کسب کرد تا موفق ترین مربی بریتانیایی در تاریخ فوتبال باشد. فرگوسن در سال 1444 موفق به کسب عنوان سر )شوالیه( شد و در سال 1111 اعالم بازنشستگی کرد. او در آخرین فصل حضورش هم یونایتد را به قهرمانی لیگ برتر جزیره رساند. فرگوسن در سن 91 سالگی همچنان به عنوان مدیر در باشگاه منچستریونایتد فعالیت می کند. www.tarafdari.com زندگینامه فرگوسن پل هیوارد پل هیوارد روزنامه نویس ارشد بخش ورزشی روزنامه دیلی تلگراف است. او دو بار به عنوان بهترین روزنامه نگار ورزشی سال بریتانیا انتخاب شده است و در حال حاضر بهترین روزنامه نگار ورزشی در انجمن روزنامه نگاران ورزشی به حساب می آید. پل در بیشتر رویدادهای ورزشی جهان حضور داشته است و با قلم خود این مسابقات را به رشته تحریر درآورده است. در سال 1119 هیوارد در نگارش کتاب بیوگرافی مایکل اوون نقش پررنگی داشت و یک سال بعد با سر بابی رابسون همکاری کرد تا کتاب زندگی او با نام "وداع اما نه خداحافظی" منتشر شود.
سپاسگزاری ها باید از کسانی تشکر کنم که مرا در نگارش و انتشار این کتاب یاری دادند. اول باید از رابی بلومفیلد بگویم که ویراستار کتاب من بود و البته دستیارش، کیت مایلز. تجربیات رودی در کنار حمایت بی شائبه اش هدیه ای الهی برای من بود. پشتکار و تالش کیت هم این تیم دونفره را کامل کرد. پل هیوارد یک حرفه ای تمام عیار است که به راحتی می توان با او همکاری کرد. او مرا در مسیر نگاه داشت و به نظرم نتیجه تالش های او در جمع آوری تمام تفکرات من عالی بود. من واقعا خوشحالم که به کمک او توانسته ام آنچه می خواستم به رشته تحریر دربیاورم. شون پوالک عکاس هم در یک بازه زمانی 9ساله عکس های مختلفی آماده کرد و کار خود را به خوبی به پایان برد. با پشتکار و بصیرت او بود که تمام مراحل کار به خوبی پیش رفت. و لز دالگارنو که در طول دوران نگارش کتاب مشاور خوبی برای من بود. او مرد قابل اعتمادی است و البته یک دوست فوق العاده! در نهایت باید افزود افراد زیادی به من کمک کردند تا به اینجا برسم. تالش های آنان همیشه موردستایش من است و باید اذعان کنم احساس خوشبختی می کنم چنین تیم بااستعداد و فوق العاده ای مرا حمایت کرد.
مقدمه از چندین سال پیش، من تفکرات و تجربیات خود را کم کم نوشتم تا مجموعه ای آماده کنم و در نهایت این کتاب منتشر شد. من همیشه می خواستم کتابی از داستان دوران کاری خود آماده کنم که هم فوتبالی ها هم غیرفوتبالی ها از خواندن آن لذت ببرند. هرچند خبر بازنشستگی من همه را غافلگیرکرد، سال هاست که نوشتن این کتاب را در ذهن داشتم. البته قبال هم "مدیریت زندگی من" را نوشتم و این هم کتاب قبلی ام را کامل می کند. بنابراین در کنار اشاره به سال های جوانی ام در گالسکو و دوستان فوق العاده ام در ابردین، در این کتاب به سال های جادویی ام در منچستر پرداخته ام. من کتاب خوان حرفه ای هستم و به همین دلیل می خواستم چیزی بنویسم که در کنار ارائه اطالعات، معماهای دوران کاری من را هم حل کند. دوران پرفراز و نشیب من در دنیای فوتبال مملو از بردها و باخت های مختلف و لحظات به یاد ماندنی است. در سال های اولیه من در ابردین و منچستریونایتد، من برای به دست آوردن اعتماد و وفاداری بازیکنان تصمیم گرفتم در ابتدا این حس را به آنها منتقل کنم. برای آغاز کار هر نهادی باید حس اعتماد را تقویت کرد. من به خوبی وقایع را مشاهده می کردم تا در زمان مقتضی تصمیم الزم را اتخاذ کنم. برخی وقتی وارد اتاق می شوند به هیچ چیز توجه ندارند اما من می گویم باید از چشمان مان استفاده کنیم و همه چیز را زیر نظر بگیریم. من از این مهارت در ارزیابی بازیکنان استفاده کردم و عادات تمرینی و حالت های روحی و الگوهای رفتاری آنها را کشف کردم. البته باید اذعان کرد دلم برای فضای رختکن و تمام رقبایم در دوران مربیگری تنگ خواهد شد: مخصوصا قدیمی های فوتبال که وقتی من در سال 1495 به منچستر آمدم شخصیت واالی خود را نشان دادند. ران اتکینسون بعد از ترک باشگاه هیچ مشکلی برای من ایجاد نکرد و همیشه عملکرد ما را تحسین می کرد. جیمی اسمیت شخصیت فوق العادی دارد و یک دوست واقعی است. او آدم خوش مشربی است و می توانید ساعت ها با او گپ بزنید. و البته وقتی به خانه برگردید تمام پیراهن تان بوی سیگار می دهد! جان سیلت بزرگ هم که مربی کاونتری سیتی بود یک همراه واقعی برای من بود. و البته هرگز جان لیال را فراموش نخواهم کرد که در سال های اولیه من در منچستریونایتد همه چیز را برایم روشن کرد و با سخاوت تمام وقت و تجربیاتش را در اختیارم گذاشت. اولین برخورد من با بابی رابسون مربوط به سال 1491 است وقتی با ابردین توانستم ایپسویچ را از جام یوفا حذف کنم. بابی به رختکن ما آمد و با تمام بازیکنان تیم دست داد. او یک شخصیت استثنائی بود و دوستی ارزشمند با او را هرگز نمی توانم فراموش کنم. از دست دادن او یک اتفاق دردناک برای همه ما بود. برخی از قدیمی ها هم توانستند در دوران جدید به کار خود ادامه دهند. من باید اخالق کاری آنها را ستایش کنم. باید از جان روج و لنی الورنس بگویم که همیشه پرتالش بودند. و البته جو رایل که حرکاتش همیشه معنای جسارت و نوگرایی بود. او با تیم اولدهام همیشه روزهای سختی برای ما رقم می زد. آری من دلتنگ تمام آن روزها و رقابت ها خواهم بود. و دو شخصیت بزرگ دیگر از نسل من که رقبای فوق العاده ای بودند: هری ردنپ و تونی پولیس. من خوشبختم که کادر فنی و مدیریتی فوق العاده ای در یونایتد داشتم. برخی از آنها بیش از 11 سال با من همکاری کردند. لین الفین همراه همیشگی من بود و هنوز هم یک مشاور خوب به حساب می آید. من در سمت مدیریتی جدید هم او را کنار خود خواهم داشت. و دوستانی چون لز کرشاو، دیو بوشل، تونی ویالن و پل مک گینس. و البته باید از کت فیلیپس یاد کنم که از کارمندان قدیمی باشگاه است و بعد از هر بازی در اولدترافورد، فضایی راحت برای استراحت و تفکر من مهیا می کرد. او بیش از 91 سال است که برای یونایتد کار می کند. و جیم رایان که دیگر بازنشسته شده است. و برادرم مارتین که 19 سال تمام مامور کشف ستاره های جوان برای تیم من بود که شغل فوق العاده سختی است. و برایان مک کلیر عزیز. نورمن دیویس مرد استثنایی است که دوستی با او برای من یک افتخار است. متاسفانه چند سال پیش او را از دست دادیم! بعد از او آلبرت مورگان به عنوان مسئول لباس بازیکنان به تیم ما اضافه شد که او هم در وفاداری چیزی کمتر از دیویس نداشت. و پزشک تیم، استیو مک نالی و راب سوایر که فیزیوتراپ اصلی ما بود و تیم فوق العاده اش. تونی استراویک و کارشناسان پزشکی-ورزشی فوق العاده ای که کنار او کار می کردند. دخترانی که در بخش خشکشویی باشگاه فعالیت می کردند و تمام دوستانی که در آشپزخانه باشگاه انجام وظیفه می کردند. جان آلکساندر و آنه وایل و تمام خانم های پرتالشی که کنار آنها برای باشگاه زحمت کشیدند. جیم الولور و تیم استعدادیاب او. اریک استیل، مربی دروازه بان ها. سیمون ولز و استیو براون که مسئول تحلیل ویدیویی تیم بودند. مسئوالن زمین اولدترافورد به سرپرستی جو پمبرتون و تونی سینکلیر. و تمام مردان زحمتکشی که در بخش پشتیبانی باشگاه فعال بودند از استیووارت و گراهام تا تونی. شاید یکی دو اسم را جا انداخته باشم ولی مطمئنم همه آنها می دانند تا چه حد احترام برایشان قائلم. و تمام مربیان و دستیارانی که در تمام این سال ها یار و یاور من بودند. آرچی ناکس، یک دوست واقعی در سال های اولیه من در اولدترافورد. برایان کید، نابی استایلز، اریک هریسون که مربی تیم جوانان بود. استیو مک الرن که یک مربی فوق العاده و خالق بود. کارلوس کیروش و رنه مولنستین که دو شخصیت واال در رختکن ما بودند و دستیار اولم، میک فالن که یک مربی باهوش و حرفه ای است. دوام حضورم در یونایتد را مدیون شخصیت هایی چون بابی چارلتون و مارتین ادواردز هستم. آنها هدیه ای گرانبها در اختیارم قرار دادند و به من زمان دادند تا باشگاهی بزرگ بسازیم نه فقط یک تیم فوتبال! بعدها دیوید گیل عزیز هم همین حمایت را از من دریغ نکرد تا موفقیت های ما ادامه پیدا کند. در این کتاب به مسائل مختلف پرداخته ام و امیدوارم شما این مراحل را پله به پله با من همراه شوید.
ادامه دارد..