زندگی نامه سر الکس فرگوسن ( قسمت هفتم)
فصل پنجم :
ریو محرومیت 8 ماهه ریو فردیناند اتفاقی بود که هسته مرکزی منچستریونایتد را لرزاند. و خشمی را برای من به همراه داشت که تا کنون فروکش نکرده است. من با قوانین دوپینگ مشکلی ندارم اما اعتراض من روند تست گیری از ریو است. در 32 سپتامبر 3002 مامورد تست گیری وزارت ورزش بریتانیا وارد کرینگتون شد و 4 بازیکن ما برای دادن تست به صورت اتفاقی فراخواند. ما تمرین معمولی خود را آغاز کردیم غافل از این که آن روز یک روز شوم باری ریو، خانواده ریو و در نهایت باشگاه منچستریونایتد است. مامور تست گیری در آن روز بدون انجام هیچ آزمایشی کرینگتون را ترک کرد و روز بعد مجددا برای تست گیری به کرینگتون آمد و این در حالی بود که او قوانین را به راحتی نقض کرده بود. نتیجه آزمایش ریو مثبت اعالم شد و از از تاریخ 30 ژانویه تا 3 سپتامبر 3004 از انجام هر بازی فوتبال محروم شد. هم چنین او می بایست مبلغ 00000 پوند را به عنوان جریمه پرداخت می کرد و از همه مهم تر او جام ملت های اروپا 3004 را از دست داد. به نظر من در روز تست گیری مامور تست گیری کار خود را به درستی انجام نداد. او به دنبال ریو نرفت؛ اما به نظر من او باید در زمین می ماند و ریو را تا رختکن همراهی می کرد. از دیگر اصول تست گیری تغییر محل تست گیری است. اتفاقی که برای ریو رخ نداد. ما می دانستیم ماموران تست گیری در کرینگتون هستند. زیرا مایک استون پزشک تیم این موضوع را به ما اطالع داده بود. زمانی که این پیام به بازیکنان رسید مایک و ماموران در حال نوشیدن چای بودند. در این بین پیام به ریو نیز رسیده بود و در این شکی نیست. اما کافیست شما به وضعیت ریو توجه کنید. بودن افرادی که شما آن ها را ندیده اید برای شما شگفت انگیز است و شما را دچار استرس می کند. ریو دوپینگ نکرده وبود. این موضوع را می شد از چشم هایش فهمید. او هیچ جلسه تمرینی را از دست نمی داد. بازیکنان دوپینگی معموال از حضور در تمرینات امتناع می کنند. من هم چنان به نحوه تست گیری ریو اعتراض دارم و اعتقاد دارم ریو هیچ ماده ممنوعه ای را استفاده نکرده بود. ازیکنان من مانند فرزندان من هستند و قبول این که آن ها دوپینگ می کنند سخت است. ماریک واتکینس که در آن زمان وکیل ما بود اعتقاد داشت هیچ خطری ریو را تهدید نمی کند و ما به راحتی می توانیم ریو را از این بحران نجات دهیم. او پیش از این توانسته بود از محرومیت اریک کانتونا به علت ضربه کونگ فویی اش بکاهد. یا در مورد دیگری توانست در درگیری اورا در استمفورد بریج او را پیروز کند. اما دقیقا 88 ساعت قبل از بازی ما در مقابل بولتون در دسامبر 3002 دیوید گیل و ماریک با من تماس گرفتند و اعالم کردند ریو قربانی یک توطئه شده است و افرادی ناشناس بر علیه او شهادت های دروغی داده اند. این موضوع شوک بزرگی برای من بود. پس از آن من فورا با مادر ریو تماس گرفتم. او زنی پیر و بیچاره بود؛ در آن زمان وی پشت تلفن اشک می ریخت و نگران وضعیت فرزندش بود اما من به او اطمینان دادم ریو برای ما بازیکن بزرگی است و ما به بی گناه بودن او اعتقاد داریم. ما شانسی برای پیروزی نداشتیم اعتراض به رای کمیته انضباطی و مامور تست گیری نیز فقط شرایط را سخت تر می کرد. ما به راست گویی بازیکنانمان ایمان آوردیم و متوجه این امر فقط برای زمین زدن ما انجام شده است. ریو آخرین بار در شکست 3 بر 8 ما در برابر تاتنهام به میدان رفت و بعد از بیش از 80 ماه در 81 ژانویه در شکست یک بر صفر ما در مقابل ولور همپتون به میدان رفت. اما در آن آن بازی ریو در دقیقه 00 مصدوم شد و وس براون جای او را گرفت و تک گل ولور را شاکنی میلر به ثمر رساند. من در آن چند ماه نبود او را احساس کردم. چرا که رابطه ی ما به پیش از خریدن وی بازمی گشت. من با مل ماشین دوستی دیرینه ای داشتم و دارم؛ او در سال 8991 من را به برنموث برد و با اشاره به ریو به من گفت:" همین حاال برو و او را بخر!" نام او چیست؟ ــ ریو فردینـــــــاند من می دانستم که وی عضو تیم ملی جوانان انگلستان است. مل اصرار می کرد. او دوست صمیمی هری ردنپ نیز بود. هری در آن زمان سرمربی وستهم بود، جایی که ریو در آن شکوفا شد. من به نظرات مل اعتقادی نداشتم بنابراین به مارتین اد وارد گفتم تا بازی های او را زیر نظر بگیرد. مارتین پس از بررسی های زیادی در مورد ریو نوشت:" قدرتمند، مصمم،فوق العاده و بی نظیر." پس از آن بود که ما پیشنهادی را به وستهم ارائه کردیم اما آن ها در ازای ریو یک میلیون پوند دیوید بکهام را می خواستند. اما پاسخ ما واضح بود، دیوید فروشی نیست! در آن زمان ما یاپ استام و رونی جانسن را در قلب خط دفاع خود داشتیم هم چنین جوان با انگیزه ای به نام وس بروان را در مرکز خط دفاع خود داشتیم. در همان زمان ریو با قیمت 88 میلیون پوند به رقیب یورکشایری ما پیوست. و در اولین بازی خود برای لیدز یونایتد فوق العاده ظاهر شد. من در آن زمان از نخریدن وی پشیمان بودم. چیزی که حاال باعث خنده من می شود. خوشبختانه ما او را در آن زمان نخریدیم و شاهد رشد و او در لیدز یونایتد بودیم. در اصل مدافعان مرکزی جزو ارکان اصلی ترکیب من هستند و من برای انتخاب آن حساسیت زیادی را به خرج می دهم و مهم ترین عامل در داشتن پایداری و چابکی است. چیزی که به راحتی در اسیتو براک و گری پالیستر مشهود بود. زمانی را به یاد می آورم که به نروژ رفته بودم و در آن جا با رون تیس مالقات کردم او به من گفت:" کوین موران بازیکن اسبق شما را در بلکبرن دیدم." من پرسیدم:" خب، او چگونه بود؟ رون در پاسخ گفت:" او تنها 80 دقیقه در میدان بود اما فوق العاده بود و قدرت سرزنی باالیی داشت." و من در نهایت گفتم:" این چیز عجیبی نیست." اما در ما پس از مدتی یک دفاع وسط مطمئن نداشتیم و این بزرگ ترین دغدغه من بود. من می دانستم که بروک و پالیستر برای همیشه برای ما بازی نمی کنند و نیاز به جانشین دارند. یا در صورت مصدومیت و محرومیت آن ها را از دست خواهیم داد. هرچند تالش آن ها بیش از حد تصور بود. دقیقا یک هفته قبل از بازی با لیورپول بروک از ناحیه همسترینگ آسیب دید. من بالفاصله او را از ترکیب کنار گذاشتم اما او اعتراض کرد و با پای مصدوم دیوانه وار شروع به دویدن کرد و من را متقاعد کرد تا به او بازی بدهم. او در بازی نیز فوق العاده بود و علیرغم درد داشتن به خوبی ایان راش و جان آلدریج را مهار کرد. در حقیقت او و پالیستر فوق العاده بودند. در گام بعد استام به ما اضافه شد و به یکی از بهترین مدافعان لیگ جزیره بدل شد . هم چنین بعد ها زوج ویدیچ – فردیناند به یکی از بهترین ها در منچستر یونایتد تبدیل شدند. زمانی که در سال 3003 در حال خریدن فردیناند بودیم. انتقاد های زیادی به ما می شد اما به نظر من هزینه کردن برای بازیکنی که بین 80 تا 83 سال به صورت مفید برای شما بازی می کند کار درستی است. برای مثال ما روی کین را با مبلغ 10/2 میلیون پوند به اولدترافورد آوردیم این رقم در آن زمان یک رکورد به حساب می آمد اما ما توانستیم 88 سال از او بهره ببریم و او را به یک اسطوره تبدیل کنیم. زمانی که ریو به یونایتد آمد من به او گفتم:" تو برای کمک به ما به اینجا آمده ای." او گفت:" من مطمئن نیستم." و من در پاسخ گفتم:" تو باید این کار را انجام دهی چرا که تو برای کمک به ما ساخته شده ای !" ریو ابتدا کمی نامتعارف بود. او عاشق مد و اتومبیل بود. اما چیزی که او را به یک بازیکن کامل تبدیل می کرد وظیفه شناسی وی بود.
زمانی که شما یک بازیکن جوان را در اختیار دارید باید او را راهنمایی کنید البته توجه کردن به راهنمایی های مربی وظیفه بازیکن است و در صورت انجام این عمل آن فرد به یک بازیکن کالس باال تبدیل می شود. به نظر من سال 3003 سال درخشش ریو در یونایتد بود. گری نویل مصدوم شده بود و اورا و ویدیچ تازه وارد بودند و به هماهنگی های الزم نرسیده بودند. در آن زمان ادوین فن در سار و ریو در بازی حساس ما در برابر بلکبرن راورز درخشیدند و با مهار رابی ساواج از دروازه ما محافظت کردند. ریو خصوصیات کامل پالی را داشت. هرچند پالی سریع تر بود اما از توانایی هایش استفاده نمی کرد. او تنبل بود و خوش گذران؛ او بدترین بازیکن من در تمرینات و بهترین بازیکن من در زمین بود. پالی در 80 دقیقه ابتدایی تمرینات مانند مرده ها رفتار می کرد اما با همه این تفاسیر من به او اعتماد داشتم و پالی پسر دوست داشتنی من بود. یک شب من و برایان کید به صورت سرزده وارد خانه او شدیم. در یخچال او قوطی های کوال وجود داشت وکابینت های خانه او مملو از بسته های شکالت و چیپس و... بود. من به ماری )همسر پالیستر( گفتم:" این خوراکی ها دیگر چیست؟" او در پاسخ به من گفت:" رییس من بارها به او در مورد خوردن این تنقالت به وی هشدار داده ام، اما پالی به حرف های من گوش نمی دهد. او هرهفته به فروشگاه می رود و این تنقالت را می خرد." گری نیز ادوینس نبود.) مترجم: ادوینس نماد یک موجود بدون اشتباه وفوق العاده در یونان باستان است.( اما واقعا یک بازیکن خوب و عالی بود همراه با یک استعداد ذاتی. یک پسر دوست داشتنی مانند ریو. او در هر زمان که می خواست توپ را به سرعت جا به جا می کرد و پاس می داد. در آخرین فصل حضورش در دنیای فوتبال خراشی برای وی به یادگار ماند تا همیشه به یاد یونایتد و فوتبال فوق العاده اش باشد. من به دنبال یک دفاع وسط بودم که بتواند توپ را به زیبایی مانند فرانس بکن باوئر ارسال کند، قابلیت خواندن بازی را داشته باشد و انعطاف پذیر باشد. ریو همه ی این ویژگی های را داشت او تنها یک مدافع معمولی نبود و همین امر باعث شد که وی مشتریانی مانند بارسلونا و دیگر تیم ها پیدا کند. نکته مثبت زندگی ریو خوشحال بودن او است. من به او گفتم:" می دانی در فوتبال چه اتفاقی رخ می دهد؟ زمانی که تو در یک باشگاه کوچک اشتباهی را انجام می دهی دیده نمی شوی اما زمانی که در مقابل دیدگان 10000 نفر بازی می کنی نمی توانی با آن ها شوخی کنی و آن ها را سخره بگیری." در اصل یونایتد باشگاه من نیست. یونایتد باشگاه هوادران است و عامل نگرانی و ناراحتی هواداران باید رفع شود. ما باید به هوادران پاسخگو باشیم و آن ها را راضی نگه داریم. ریو نیز مانند بقیه ستارگان فوتبال مجذوب تلویزیون و مصاحبه و حضور در دنیای ستارگان شده بود. اما پس از دیدار او با )پی. ددی( من به او گفتم:" ریو این کارهای مسخره را تمام کن. چه دلیلی دارد که تو به دیدار یک خواننده رپ آمریکایی بروی؟" در اصل ریو راه دیوید را در پیش گرفته بود که البته من توانستم او را کنترل کنم و او را در مسیر درست قرار بدهم. البته برخی کارهای ریو نیز جای تقدیر دارد؛ او ساالنه به مراسم های یونیسف می رود و به کودکان آفریقایی کمک می کند که این کار بسیار پسندیده ای است. هم چنین ریو زندگی خود را روی فوتبال گذاشته است و به چیز دیگری فکر نمی کند اما دیدار به ددی یک اشتباه بود چون تبعات بدی را برای ما به همراه داشت. خود من بازیکن بوده ام. زمانی که یک بازیکن با ستاره ای مانند ددی دیدار می کند از خود می پرسد، چه به سر من می آید؟ آیا من پس از فوتبال فراموش خواهم شد؟ و همین امر باعث می شود بازیکنان روی به مسائل حاشیه ای بیاورند. با پایان کار من یونایتد تمامی مشکالت ریو برطرف شده بود. اشتباه او روی گل بلمی در دربی خاطره انگیز سال 3009 را به یاد بیاورید. اشتباه فجیع او منجر به گل شد یا عدم مهار تورس در شکست سنگین ما به لیورپول؛ اما پذیرش اشتباهات یکی از ویژگی های خوب ریو است. ما اشتباهات ریو را آنالیز می کنیم و این اشتباهات را بر طرف می کنیم. حاال که او به سال های پایانی فوتبال خود نزدیک می شود. نیاز به یک تغییر دارد او باید از تجربه خود استفاده کند و عالوه بر دفاع موقعیت سازی نیز بکند. ریو نقش بسیار زیادی در موفقیت های ما داشته است و این باعث افتخار من بود که مهاجمی مانند ریو داشته باشم.
61